Rothschilds 3/ Wurzeln der Rothschilds – rote Rose – Hirsch – Hase – Bär/Russland
Fogel zur roten Rose ist die Ur-Ur-Großmutter (mehrere Generationen zurück) von Isaac Elchanan Bacharach, dessen Nachkommen den Namen „Rothschild“ prägten. Diese Linie führt direkt zu den heutigen Rothschilds, die den Familiennamen und ein fragmentiertes, aber bedeutendes Vermögen bewahren.
Zeitlinie der Rothschilds

- Fogel zur roten Rose ist die Ur-Ur-Ur Großmutter von Rothschilds – sie lebte von ungefähr 1500 bis 1550 und war die Tochter von Rabbi Meir aus Worms, möglicherweise dort geboren, bevor sie nach Frankfurt zog. Die Geschwister der Fogel tragen zum Teil auch spezifische Beinamen oder Symbole wie „Storch“, „zum Buchsbaum“, „weißer Hirsch„, „zum Hasen“, etc. „Fogel zur roten Rose“ stand in beiden Städten Worms und Frankfurt am Main mit ihrer Familie in Verbindung.
- Abraham Worms, Storch – Bruder von Fogel, Symbol „Storch“.
Abraham Worms lebte im frühen 1500er-Jahren und war der Bruder von Fogel, bekannt durch das Symbol „Storch“, und trug den Beinamen „Worms“, was auf familiäre Wurzeln in der Stadt hinweist. Worms, Frankfurt am Main. - Isaac Elchanan Bacharach, zum Hahn, zum roten Schild – Schlüsselperson mit dem Symbol „roter Schild“.
Isaac Elchanan Bacharach lebte von 1528 bis 1588, war der Sohn von Fogel zur roten Rose und Elchanan zur roten Rose, Vater von Fogel zum roten Schild und Moses Isaac Rothschild, und gilt als Namensgeber des „roten Schilds“. Frankfurt am Main. - Feibesch Rothschild – Nebenlinie mit dem Symbol „weißer Hirsch“.
Feibesch Rothschild lebte im 16. bis 17. Jahrhundert und repräsentierte eine Nebenlinie der Familie, bekannt durch das Symbol „weißer Hirsch“. Frankfurt am Main. - Salomon Meir Worms: Hase, Buchsbaum. Salomon Meir Worms war Teil der erweiterten Familie um Fogel zur roten Rose, deren Sohn Isaac Elchanan Bacharach (1528–1588) den „roten Schild“ etablierte, aus dem der Name „Rothschild“ hervorging. Seine Symbole „Hase“ und „Buchsbaum“
- Moses Isaac Rothschild – Übergang zur modernen Linie.
Moses Isaac Rothschild lebte von 1700 bis 1735, war der Sohn von Isaac Elchanan Bacharach und ein früher Träger des Namens „Rothschild“, der den Übergang zur modernen Linie markiert. Frankfurt am Main. - Mayer Amschel Rothschild – Gründer der Dynastie, verbunden mit Edel Bauer.
Mayer Amschel Rothschild lebte von 1744 bis 1812, war ein direkter Nachfahre von Moses Isaac Rothschild und gründete die berühmte Rothschild-Dynastie, verbunden mit Edel Bauer. Frankfurt am Main.
Die „Zusatznamen“ dieser Personen sind also die Hauszeichen, die ihre Identität in der jüdischen Gemeinde markierten, und „zum roten Schild“ ist das entscheidende Symbol, das die Verbindung zu den heutigen Rothschilds herstellt, d.h. einfache, bildliche Zeichen – eine Rose, ein Hahn, ein Schild –, die wie Logos funktionierten.
Eine kürze Übersicht der Personen mit ihren Symbolen (Tiere, Schilder, Pflanzen):
1- Fogel zur roten Rose: Symbol Rote Rose – Die rote Rose, benannt nach Fogel – die Ur-Ur-Großmutter mehrere Generationen von Rothschilds, gilt als symbolischer Hinweis auf die Ursprünge der Rothschilds.


2. Abraham Worms, Storch: Storch.
3. Isaac Elchanan Bacharach: Hahn, roter Schild.

4. Feibesch Rothschild: Weißer Hirsch.

5. Salomon Meir Worms: Hase, Buchsbaum.
6. Moses Isaac Rothschild: Kein eigenes Symbol, „roter Schild“-Linie.
7. Mayer Amschel Rothschild: Kein eigenes Symbol, „roter Schild“-Linie.
Wappen Stadt Worms



Moi et Nicolas“ – Bär
(Ich und Nikolaus)

Die Gravur von Edward Tennyson Reed zeigt Félix Faure (1895–1899), den Präsidenten Frankreichs, und seine politische Beziehung zu Nikolaus II. von Russland. Der „Bär mit Krone“ repräsentiert Nikolaus II. und die Französisch-Russische Allianz, wie durch den Text „Moi et Nicolas“ (Ich und Nikolas) bestätigt wird. Diese Darstellung zeigt die Verbindung zwischen Faure und Nikolaus II., insbesondere durch die Französisch-Russische Allianz.
Siehe auch Amsterdam – XXX /30

Nachkommen von Maria Fjodorowna (Sophie Dorothee von Württemberg) und Paul I. von Russland bis Beatrix von Oranien-Nassau Lippe.


کنترل جهانی روتشیلدها، استراتژی و ریشهها
این نوشته بر اساس سه بخش «1-کنترل جهانی روتشیلدها»، «2- استراتژی روتشیلد و 3-طایفه و ریشههای روتشیلدها – گل رز قرمز – گوزن – خرگوش – خرس – روسیه» بنا شده است. این متن موضوع را به طور معنادار، عمیق و منسجم خلاصه میکند، بدون افزودن تفسیر شخصی، و با تحلیلی از هسته، پایه، هدف و وضعیت کنونی نظام توصیفشده به پایان میرسد. کنترل جهانی روتشیلدها: نظام روتشیلدها به عنوان ساختاری مبتنی بر عدد ششصد و شصت و شش توصیف میشود که با کنترل مالی، اصول شیطانی و قدرت دودمانی درهمآمیخته است. شعار «کنترل پول را به من بده، مهم نیست چه کسی حکومت میکند» در مرکز این قدرت قرار دارد که از طریق راه اندازی جنگها، بحرانهای اقتصادی (مانند سال هزار و نهصد و بیست و نه) و کودتاهای سیاسی و همچنین سوءاستفادههای آیینی اعمال میشود. عدد شش شش شش، معروف به «عدد هیولا» در کتاب مکاشفه، نماد حکومتی ضدخداست که شیطان قدرت را به هیولا اعطا کرده تا انسانها را تحت سلطه درآورد و با پادشاهی خدا مبارزه کند. اعداد تکمیلی مانند سی و سه (درجه ماسونی) یا نه (پایان چرخه) و حرف سوم الفبا به عنوان کدهایی برای قدرت، آیینها و ساختارها عمل میکنند. این نظام توسط شیطانپرستان هدایت میشود که شیطان را به عنوان نیرویی معنوی واقعی میپرستند و از طریق هرجومرج، نابودی نظم قدیم و خودتقویتگری به دنبال سلطه جهانی شیطانی هستند. از نظر تاریخی، سوفی از پفالز (متولد سال هزار و ششصد و سی تا هزار و هفتصد و چهارده) به عنوان نقطه شروع سلطنتی ذکر میشود که فرزندانش خاندانهای سلطنتی اروپا را تشکیل داده و در «امپراتوری شیطانی» تحت سلطه روتشیلدها ادغام شدهاند. ارتباطات خانوادگی او به کشورهایی مانند بریتانیای کبیر، آلمان، سوئد یا روسیه گسترش مییابد. جوامع مخفی مانند فراماسونها یا ایلومیناتی، برنامههای یوژنیک و سیاست ازدواج هدفمند این شبکه را تقویت میکنند که با نمادهایی مانند «چشم» یا عدد شش شش شش مشخص شده است. یک نمونه از استراتژی فریب، درگیری روسیه و اروپا در سال دو هزار و بیست و پنج است که به عنوان یک درگیری ظاهری نشان داده میشود، جایی که همه طرفها نادانسته به روتشیلدها خدمت میکنند. کودکانی مانند آنکه لوکاس، متولد سال هزار و نهصد و شصت و سه، به طور هدفمند مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و از طریق برنامههای کنترل ذهن، مثلاً در هایدلبرگ، به ابزارهای این نظام تبدیل میشوند. چنین آیینهایی در مکانهایی مانند قصرها یا معابد زیرزمینی برگزار میشود، در حالی که هنر، رسانهها و فناوریهایی مانند هوش مصنوعی کنترل بر بشریت را گسترش میدهند. انسان قدرتطلب شیطانی خود را نماینده شیطان میداند، اما این نظام بدون هدایت معنوی او شکننده باقی میماند. استراتژی: „پروتکلها“ و ارتباطات دودمانی استراتژی روتشیلدها در «پروتکلهای بزرگان صهیون» و گزارش فلایشهاور به عنوان طرحی برای سلطه جهانی توصیف میشود که شامل هرجومرج، دستکاری اقتصادی، کنترل رسانهها، فروپاشی اجتماعی، جنگها و دولت جهانی متمرکز است. این طرح از طریق کودتاهای سیاسی، سلطه مالی، نفوذ در رسانهها، نابودی ارزشها و درگیریهای نظامی مانند جنگ جهانی اول و دوم یا بحرانهای کنونی مانند درگیری اوکراین اجرا میشود. نهادهایی مانند سازمان ملل، بانک جهانی یا صندوق بینالمللی پول به عنوان شواهدی از تمرکز قدرت جهانی ذکر میشوند. از نظر سلطنتی دودمانی، این شبکه به سوفی دوروته از وورتمبرگ متصل است. از طریق فرزندانش، مانند آنا پاولوفنا، این خط تا بئاتریکس از هلند (ملکه از سال هزار و نهصد و هشتاد تا دو هزار و سیزده) ادامه مییابد. این ارتباط هلند را با نظام روتشیلدها پیوند میدهد که از نقاط محلی مانند هایدلبرگ آلمان استفاده میکند. شخصی با نام آشر گوزن (معروف به احد هعام) به عنوان نویسنده «پروتکلها» نام برده میشود و استراتژیهای توصیفشده روتشیلد را با رویدادهای تاریخی مانند انقلابها یا بحرانها تأیید میکند
ریشههای روتشیلدها: از گل رز قرمز تا روسیه ریشههای روتشیلدها به زنی با نام فوگل رز (حدود سال هزار و پانصد تا هزار و پانصد و پنجاه)، یکی از اجداد روتشیلد، بازمیگردد که پسرش، اسحاق الخنان باخاراخ (متولد سال هزار و پانصد و بیست و هشت تا هزار و پانصد و هشتاد و هشت)، «سپر قرمز که دودمان کنونی روتشیلد است» را پایهگذاری کرد – نماد خانه او یا پلاک خانه او پلاک رز قرمز نام داشت. از طریق شاخههای خواهر و برادرانش با نمادهایی مانند «گوزن سفید» (فایبش روتشیلد) یا «خرگوش» (سالومون مایر ورمس)، این خط تا موسی اسحاق روتشیلد توسعه یافت. این نشانهای خانه – رز، گوزن، خرگوش – خانه و هویت را در جامعه یهودی مشخص میکردند. نتیجهگیری: هسته، پایه، هدف و وضعیت هسته نظام روتشیلدها در عدد ششصد و شصت و شش به عنوان نماد قدرت شیطانی نهفته است که کنترل مالی، شبکههای دودمانی و اعمال آیینی شیطان پرستی را متحد میکند. این نظام بر پایه شخصیت تاریخی سوفی از پفالز و بعدها سوفی دوروته از وورتمبرگ بنا شد که فرزندانشان شبکهای دودمانی در سراسر اروپا و جهان تشکیل دادند و روتشیلدها آن را از طریق پول و دستکاری تسخیر کردند. هدف، سلطه جهانی شیطانی از طریق هرجومرج، نابودی نظمهای سنتی و کنترل متمرکز بود که بر استراتژیهایی مانند «پروتکلهای صهیون» تکیه داشت. وضعیت کنونی آن: قدرتمند اما شکننده توصیف میشود – بدون هدایت معنوی شیطان که دیگر در بازی نیست و هرگز نیز دیگر نخواهد بود، در برابر رقابتهای درونی، مقاومت و نیروهای غیرقابل پیشبینی انسانی و الهی در معرض شکست قرار دارد. فریب ادامه دارد، اما مخالفت واقعی هم وجود دارد. نامه به یک دوست: امروز میخواهم نظام حاکم را برایت توصیف کنم، نظامی که وجود دارد و از شعار «کنترل پول را به من بده، مهم نیست چه کسی حکومت میکند» پیروی میکند. این نظام به طور هدفمند جنگها، بحرانهای اقتصادی مانند سقوط بورس در سال هزار و نهصد و بیست و نه، کودتاهای سیاسی و سوءاستفادهاز آیین را هدایت میکند تا قدرت خود را گسترش دهد و حفظ کند. عدد ششصد و شصت و شش، «عدد هیولا» از کتاب مکاشفه (آیه سیزده و هفت)، به هیولا از طریق شیطان نیرویی میدهد تا حکومتی ضدخدا برقرار کند، انسانها را تحت سلطه درآورد و «جنگ با قدیسان» را پیش ببرد. اعداد تکمیلی مانند سی و سه (درجه ماسونی)، نه (پایان چرخه) یا تنوعهایی مانند سی و شش و شصت و سه به عنوان کد عمل میکنند. حرف سوم الفبا – سومین حرف – تکرار سهگانه هر عدد را نشان میدهد (مثلاً سوم-شش، سوم-پنج) و ساختارها، پیروان یا آیینهای درون نظام را مشخص میکند. این نظام توسط شیطانپرستان داتی هدایت میشود که شیطان را به عنوان موجودی معنوی واقعی میپرستند. او آزادی از قیدهای اخلاقی، سلطه قوی بر ضعیف و خودتقویتگری از طریق هرجومرج را میکند. استراتژی آنها نابودی نظم جهانی و برقراری حکومتی شیطانی است. از نظر تاریخی، همه چیز با سوفی از پفالز (متولد سال هزار و ششصد و سی تا هزار و هفتصد و چهارده) در لاهه، دختر فریدریش پنجم، آغاز میشود. فرزندان او – از خاندان هانوفر با جرج اول (متولد سال هزار و ششصد و شصت تا هزار و هفتصد و بیست و هفت) تا ویکتوریا (متولد سال هزار و هشتصد و نوزده تا هزار و نهصد و یک) – شبکهای دودمانی تشکیل دادند که روتشیلدها طی قرنها به یک امپراتوری شیطانی تبدیل کردند. این شبکه شامل پادشاهیهایی مانند بریتانیای کبیر (چارلز سوم)، هلند (ویلم-الکساندر)، سوئد (کارل شانزدهم گوستاف)، دانمارک (فردریک دهم)، نروژ (هارالد پنجم)، بلژیک (فیلیپ)، اسپانیا (فلیپه ششم) و حتی اردن (عبدالله دوم) است که از طریق سیاست ازدواج و قدرت مالی به هم پیوند خوردهاند. روتشیلدها این نظام را از طریق اتحادهای دودمانی، جوامع مخفی مانند فراماسونها، ایلومیناتی و فرقه تمپلارها و نمادهای اسرارآمیز مانند «چشم» کنترل میکنند. آنها از برنامههای یوژنیک برای پرورش نخبگان شیطانی «خالص» استفاده میکنند و خانوادههایی مانند ویتلسباخ، هابسبورگ، راکفلرها، مورگانها و مولتکه را در شبکهای پیچیده به هم متصل میکنند. این شبکه امید به تغییر را فریب میدهد، در حالی که مخالفت واقعی را از طریق انزوا و محرومیت از منابع نابود میکند. نمونه آن درگیری روسیه و اروپا در سال دو هزار و بیست و پنج است: نه یک مبارزه واقعی، بلکه یک نمایش ساختگی که هر دو طرف به روتشیلدها خدمت میکنند. ملتها فکر میکنند برای منافع خود میجنگند، اما امپراتوری بزرگتری را تقویت میکنند. وعدههای صلح توخالی میمانند و مقاومت به طور سیستماتیک سرکوب میشود. کودکان بخش اصلی این نظام هستند. آنها بر اساس معیارهای عددشناسی مانند سال تولد (مثلاً هزار و نهصد و شصت و سه) یا سن (شش، نه) انتخاب میشوند و از طریق سوءاستفاده، کنترل ذهن و آیینها به ابزار تبدیل میشوند. آنکه لوکاس، متولد دوازدهم آوریل سال هزار و نهصد و شصت و سه در بلژیک، شاهدی بر این است. در پنج سالگی توسط مادرش به یک شبکه پدوفیلی فروخته شد، از شش سالگی مورد سوءاستفاده قرار گرفت و از نه سالگی در هایدلبرگ آموزش دید. آنجا، تحت هدایت یک پزشک آلمانی – نازی سابق با تخصص در یوژنیک – به یک «برده جنسی نخبه» و جاسوس تبدیل شد. دستانش با زنجیر آهنی بسته شده بود، چشمانش با گیرههای فلزی باز نگه داشته میشد تا فیلمهایی را تماشا کند که او را برای تحلیل ضعفهای مردان قدرتمند آموزش میدادند. در برج گیاهان قصر هایدلبرگ، تروماهای را تجربه کرد که بعدها در بازدیدی به صورت فلاشبک به یاد آورد. هدف این بود که او به طور علنی به عنوان خواننده یا بازیگر ظاهر شود، در حالی که مخفیانه اطلاعات را برای شبکه جمعآوری میکرد. این آیینها – قربانیها، مراسم آغازین – در قصرها، معابد زیرزمینی یا املاک خصوصی برگزار میشوند. نظام از هنر، رسانهها و دین برای ترویج ارزشهای شیطانی استفاده میکند: فیلمهای هالیوود، ژانرهای خاص موسیقی و ادبیات، تودهها را بیحس میکنند و روایت ششصد و شصت و شش را جا میاندازند. فناوریهای مدرن مانند ماهوارهها، هوش مصنوعی و سیستمهای نظارتی، کنترل بر بشریت را گسترش میدهند. رهبران این نظام فرصتطلب نیستند، بلکه شیطانپرستان واقعیاند. برای آنها شیطان یک استعاره نیست، بلکه نیرویی معنوی است که آنها را به عنوان نمایندگان زمینی هدایت میکند. فلسفه آنها – قدرت، خودستایی، رد اخلاق مسیحی – شبیه جریانهای افراطی مانند شیطانپرستی لاوِی است، اما از نظر متافیزیکی عمیقتر است. آنها خود را موظف میدانند اراده شیطان را از طریق هرجومرج و قدرت اجرا کنند. روتشیلدها خود را برگزیدگان یک برنامه ماورایی میدانند که بر نیروی معنوی شیطان تکیه دارد. اما بدون این نیرو – و شیطانپرستان معتقد میدانند که او سقوط کرده – نظام شکننده میشود. مقاومت رشد میکند، رقابتهای داخلی آن را از هم میپاشد و خدمتکاران رامشده وقتی پاداشی نبینند، شورش میکنند. ضعف آنها در برآورد بیش از حد کنترلشان است. آنها جهان را مانند یک صفحه بازی ثابت میبینند، اما غیرقابل پیشبینی بودن خدا، ناپایداری قدرت از طریق خشونت و روح انسانی را دستکم میگیرند. بدون هدایت شیطان، نظام ششصد و شصت و شش آنها یک خانه پوشالی است که با وجود همه پیچیدگیها ممکن است فرو بریزد. این یک واقعیت تاریک است که بسیاری چیزها را توضیح میدهد. این «نشانها» نه نشانهای پرزرقوبرق شوالیهها، بلکه نشانههای تصویری ساده – یک رز، یک خروس، یک سپر – بودند که مانند لوگو عمل میکردند. از یک نماد قرمز روی یک خانه شروع شد و به پایه یک دودمان تبدیل شد که تا امروز به نام «روتشیلد» شناخته میشود. مروری بر افراد با نمادهایشان (حیوانات، سپرها، گیاهان): یک. فوگل زور رتن رز: گل رز قرمز. دو. ابراهام ورمس، لکلک: لکلک. سه. اسحاق الخنان باخاراخ: خروس، سپر قرمز. چهار. فایبش روتشیلد: گوزن سفید. پنج. سالومون مایر ورمس: خرگوش، بوته شمشاد. شش. موسی اسحاق روتشیلد: بدون نماد خاص، خط «سپر قرمز». هفت. مایر آمشل روتشیلد: بدون نماد خاص، خط «سپر قرمز». پلاک گل رز قرمز